آوينآوين، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

خنده کن بی پروا،خنده هایت زیباست

تولد ملکه کوچولو

روز تولد ملکه کوچولو شنبه بود و به همین دلیل ما تصمیم   گرفتیم تا دو روز زودتر تولدش رو برگزار کنیم     پنج شنبه صبح زود عسلک با دمای بدن بالا چشم باز کرد و مارو حسابی   نگران کرد.حدود ساعت دوازده بود که دیدیم جوجو تب داره و بلافاصله   اونو به بیمارستان رسوندیم. بعد از معاینه متوجه شدیم که برای   اولین بار عروسکم مریض شده و مجبور شد تا یه آمپول بزنه و کلی هم   گریه کرد   وقتی برگشتیم خونه تصمیم گرفتیم تولدرو کنسل کنیم ولی با بهتر شدن   حال عسلک از این تصمیم منصرف شدیم   خلاصه اینکه جشن تولد زنبوری ملکه ما خ...
28 مرداد 1393

روز عشق

هجدهم مرداد هزار و سیصد و نود و دو ........   ساعت پنج صبح بود که آلارم موبایل همه به طور همزمان به صدا در اومد   و برای اولین بار بود که همه با اینکه دو سه ساعت بیشتر نخوابیده بودن   با اشتیاق بیدار شدن   تا بقیه مشغول خوردن صبحانه بودن من که اجازه خوردن نداشتم یه   دوش گرفتم و همگی به اتفاق راهی بیمارستان شدیم   از اونجایی که قلمبه مامانی حس چرخیدن نداشت دکتر قاسم خانی   مجبور شد خودش دست به کار بشه و با سزارین فندقی رو هرچه   زودتر به آغوش خانواده برسونه   چون روز عید بود و بیمارستان خلوت بود در اولین لحظه ورود به ...
18 مرداد 1393
1